موسیقی فرزندی است که کسی آن را قبول نمیکند/ بلایی که مافیا سر موسیقی آوردند
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۶۵۸۹۳
سمیه تاج الدین: از آنجایی که ترانه بخش مهمی از یک موسیقی به شمار میرود، انتخاب یک ترانه خوب از سوی خواننده یا تهیه کننده اثر در کنار عوامل دیگر، میتواند نقش مؤثری در ماندگاری موسیقی داشته باشد. اما موضوع این است که ان ماندگاری کنار گذاشته شده و این روزها شاهد انتشار ترانههای بیمحتوایی هستیم که ارزش موسیقیایی ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا از ترانههای ماندگار به سمت ترانههای سبک کشیده شدیم و ترانههای بی محتوا رواج پیدا کرده است؟
موسیقی بعد از انقلاب به دو دوره تقسیم میشود. یکی موسیقی دهه ۶۰ تا اواسط ۷۰ که صرفا موسیقی سنتی بود و بعدتر با بازشدن فضا، رنگ پاپ گرفت و افرادی چون بهادری و خاوری پا به عرصه هنر گذاشتند.
بخش بعدی از سال ۷۶ به بعد است که فضای موسیقی بازتر شد و موسیقی پاپ رئی عرصه آمد و افرادی چون خشایار اعتمادی و شادمهر عقیلی آمدند. با آمدن این افراد ترانههای خوبی که ساختار خوبی هم داشتند، با رنگ و بوی گذشته، به بازار موسیقی آمد.
اما از سال ۸۲ به بعد موسیقی به سمتی رفت که الان به آن رسیدیم. با توجه به اینکه اخذ مجوز سخت بود، سایتهایی آمدند که کار پخش موسیقی را انجام میدادند. اوایل به صورت رایگان فعالیت میکردند. در این شرایط آهنگ بدون هیچگونه نظارت کیفی ساخته میشد. به سایتها داده میشد و آنها هم پخش میکردند. سپس با دریافت هزینه این کار را انجام دادند؛ تا جایی که این سایتها به رشدی رسیدند که تبدیل به مافیا شدند.
در خصوص ترانه هم به گونهای دیگر بود. اگر خواننده میخواست از یک ترانهسرای معروف ترانهای بگیرد، باید هزینه بسیار بالایی پرداخت میکرد. به گونهای که هر کسی نمیتوانست این هزینه را بپردازد. اگر کیفیت و سبک ترانه پایین میآمد، هزینهاش نیز به مراتب کمتر میشد. این باعث شد سه چهار نفری که با هم کار میکردند. خودشان با گیتار موزیک بسازند، ترانه بنویسند و خودشان هم کار را تنظیم کنند و آن را به بازار ارائه دهند.
در گذشته چندتا استودیو بیشتر در تهران نبود که موزیسینها در آن استودیو کار میکردند. سپس پدیده هوم استودیو(استودیو در خانه)روی کار آمد که در چشم به هم زدنی زیاد شد. کسانی که موزیک میدانستند ترانهها را مینوشتند. برای آنها نه قافیه مهم بود، نه چارچوب ترانهسرایی و نه شعر و شاعری. وقتی هیچ یک از این موارد اهمیتی نداشت، پس طبیعتا کار راحتتر میشد و سود به سایتهایی میرسید که به این شکل موسیقی را پخش میکردند. روز به روز این اتفاق افزایش پیدا کرد. در این شرایط برخی از خوانندگان و تنظیم کنندگان سکان کار را در دست گرفتند تا اینکه امروز به اینجا رسیدیم.
انتخاب ترانههای بیمحتوا از سوی خوانندگان، آگاهانه است، یا ناآگاهانه؟
بسیاری از خوانندهها ترانه را نمیشناسند. وقتی به برخی از آنها ترانه میدهیم تا راجعبه ترانه توضیح بدهند و آن را آنالیز کنند، متوجه میشویم که واقعا از ترانه، قالب، محتوا و قافیه چیزی نمیدانند و حتی هیچ اطلاعاتی از سادهترین ارکان عروض و قافیه و ادبیات را هم بلد نیستند.
متأسفانه موسیقی بعد از انقلاب همیشه ایراد داشته. معلوم نیست که باید میبود یا نباید میبود. این موسیقی همیشه در مرز بودن یا نبودن حرکت میکرد. جایی که موسیقی سود داشت، به آن توجه بیشتری میشد و زمانی که شرایط به خطر میافتاد، موسیقی رها میشد. در واقع موسیقی مثل فرزندی است که کسی آن را به فرزندخواندگی قبول نمیکند. موسیقی مثل حیوان خانگی است که کسی از آن نگهداری میکند، بعد خسته میشود و به کس دیگری واگذار میکند. از این رو موسیقی نتوانست قد بکشد و رشد کند.
با توجه به اینکه ترانه سطح افکار یک جامعه را نشان میدهد. آیا می توان گفت که ترویج ترانههای بی محتوا و استقبال بسیار مردم از آن، نشان میدهد که سطح فکر جامعه ما تنزل پیدا کرده است؟
سطح فرهنگ یک جامعه را چه چیزی مشخص میکند؟ خوراکی که به جامعه داده میشود. موسیقیای که گوش میکنند. کتابی که خوانده میشود. فیلمی که تماشا میکنند. اینها خوراک فرهنگی است که باعث رشد میشود.
ببینید در گذشته چه ترانههایی گوش داده میشد. چه کتابهایی خوانده میشد. الان دنبال چه رمانهایی هستند. رمانهای سخیف که محتوایی ندارند. اتفاقی که با عوض شدن اسامی میافتد. کتابهای رمان با محتوا هم چاپ میشود، اما دیده نمیشود. دربارهی موسیقی هم وضع به همین صورت است.
یک نسل با این نوع موسیقی رشد کرد. آنها که انتخاب نکردند برای آنها انتخاب شده بود که چه ترانههایی را بشنوند. خوراکی که به آنها داده شد.
سطح فرهنگ مردم با این شکل رشد کرد و جلو آمد و خوراکش را گرفت. آن چیزی که مردم میتوانستند بگیرند و هضم کنند.
به واسطهی کاری که داریم هم در زمینهی آموزش و هم در زمینه ساخت و تولید با نسل جدید در ارتباط هستیم. بسیاری از آنها نگاه متفاوتی دارند. به نظر من جوی بوده است که دارد کم کم از بین میرود.
انسان به واسطهی کمال گرا بودن، ناخودآگاه از مسائل سطحی، لایههای سطحی بیرون میآید. نسل جدید به دنبال آموزش هستند و تلاش میکنند که کارهای خوب گوش کنند. این مسئله تا سالهای آینده حل خواهد شد. زیرا انسان کمال گراست و میفهمد که چه چیزی سخیف است، چه چیزی پرمحتوا.
خاصیت هنر وحشی است. حرکت میکند. مسیرهای مختلف را طی میکند. در واقع ترانه در قالب ادبیات محاورهی روز است. به طور مثال در ترانههای ایرج جنتی عطایی از حوض خونهی مادربزرگ، گلدون اطلسی، شمعدانی و ... استفاه میشد. الان آن فضاها وجود ندارد. الان دوران مدرن است؛ بنابراین ادبیات هم تغییر میکند. ترانه هم تغییر میکند. در واقع میتوان گفت که ادبیات با متغیرهای روز تغییر میکند. به طور مثال شعرهای زمان قاجار با دوران مشروطه، دوران پهلوی، اوایل انقلاب و الان تفاوتهای زیادی کرده است.
معتقدم که این ترانهها بازخوردهایی بوده که باید بیرون میآمد. باید تراوش میکرد. به واسطه خوی وحشی گری هنر باید این اتفاق میافتاد. خوی هنر و ذات هنر باید نشان داده شود.
کسی اگر ترانهی بی قافیه میگوید خیلی هم عالی است؛ به شرط آنکه بلد باشد ترانهی مقفا هم بگوید. ادبیات و عروض و قافیه را بشناسد. این خاصیت زبان فارسی است که میتوان ساختار شکنی کرد.
آیا شورای نظارت بر ترانه، بر این ترانهها نظارتی ندارد؟
در یک ساختار قوانینی وجود دارد؛ اگر آن قوانین رعایت نشود کار رد میشود. در واقع بر اساس موازین تعیین شده عمل میکنند؛ تا اینجای کار همه چیز خوب است. اما کارهایی بیرون میآید که سطحی است. شخصی میخواهد کنسرت بدهد، باید مجوز داشته باشد. خواننده ترانهای را مینویسد و تحویل میدهد که اگر کسی مثل من بنویسد و بفرستد حتما رد میشود. سرمایه گذاران حوزه موسیقی در این میان دخیل هستند.
سالهاست که این موضوع در وزارت ارشاد صحبت شده و علاج نشده است.
مشکل ترانهسراهای خوب، همانهایی که اطلاعات و دانش خوبی دارند، چیست که این روزها زمینهای برای فعالیتشان فراهم نیست؟
متأسفانه ترانهسرایان پیله و جایگاهی برای خودشان درست کردند که به سادگی نمیشد با آنها ارتباط برقرار کرد. اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه نود، یک سری خوانندههای خوب آمدند و ترانهسراها با این خوانندگان کار کردند. زمانی که به نام و مشهور شدند، برای خودشان پیله درست کردند. اینها افرادی بودند که از سایر ترانهسرایان انتقاد میکردند. این امر منجر به منزوی شدن سایر ترانهسرایان شد.
یک مسئله دیگر هم وجود داشت و آن این بود که ترانهسرایی از خشم اتفاق میافتاد. مثلا خواننده پیش فلانی میرفت و تقاضای ترانه میکرد که مبالغ بسیار بالایی مطرح میشد. از ترانههای سه میلیون، چهار میلیونی بود تا ده میلیون و حتی پانزده میلیون تومان. این خوانندههای نوظهور که تهیه کننده نداشتند و خودشان میخواستند با هزینه شخصی اثرشان را ارائه دهند.
بنابراین یکی از عواملی که باعث شد ترانه به این سمت برود، نوع رفتار ترانهسرایان مشهور بود. آنقدر قیمت ترانهها را بالا بردند، آنقدر عرصه را برای افراد نوظهور تنگ کردند، آنقدر سخت گرفتند، که آنها ترجیح دادند خودشان آهنگ بسازند، خودشان ترانه بگویند، خودشان ساز بزنند. خودشان بخوانند. این امر باعث شد خودکفا شوند. در حقیقت عدم سواد این افراد باعث شد به این نقطه برسیم.
این ترانهسرایان الان منزوی شدهاند؛ نه میتوانند قیمتهایشان را پایین بیاورند، نه میتوانند کار کنند.
سخن آخر؟
از این پنجرهای که نسل جدید نگاه میکند و به واسطه کمالگرا بودن انسان، احتمالا به آن روزهایی بازگردیم که دوران شکوفایی موسیقی بود. همان زمانهایی که خوانندگان ترکیه افتخار میکردند با موسیقیدانهای ما در یک صحنه بایستند و اجرا کنند.
۵۷۲۴۹
کد خبر 1734060منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مصاحبه موسیقی ترانه های بی محتوا ترانه سرایان ی موسیقی ترانه ها سایت ها باعث شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۵۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاکایی، کارشناس صنعت خودرو: مردم پول ندارند سمند ۲۰ سال پیش را عوض کنند؛ می خواهند خودروی برقی یک میلیارد و ۳۰۰ میلیونی وارد کنند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ماجرای واردات خودروی برقی، در روزهای گذشته، بحث داغ رسانه ها بوده است، علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران می گوید دلالان و مافیای صنعت خودرو در پیگیری منافع نامشروع خود، در تلاشند تا مانع از اجرای طرح برقیسازی ناوگان حملونقل عمومی توسط دولت سیزدهم و مدیریت شهری شوند. در سوی دیگر سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس نیز می گوید چرا باید خودمان را وابسته به واردات خودروی برقی کنیم. تهران توان بارگزاری ایستگاههای شارژ خودروهای برقی را ندارد. کسری برق و تعطیلی صنایع ناشی از آن را نمی بینیم و سیکلهایی را طراحی می کنیم که خود را به واردات وابسته کنیم. این سیاست پنهان است. مردم را هشت سال برای شعار برقی سازی، سرکار نگذاریم.
جماران نوشت:هر چند دامنه حرف و حدیث ها درباره شرکتی که شهرداری تهران تلاش دارد خودروهای برقی را از آن خریداری کند و نحوه تامین خدمات پس از فروش آن نیز گسترده شده است، اما کارایی و رفع نیازهای واقعی کشور به واسطه ورود این خودروها هم همچنان محل سوال است.
واردات پورشه و مازراتی در اوج تحریمهای سال ۹۱
در این رابطه، امیر حسن کاکایی، عضو هیات علمی دانشکده خودرو دانشگاه علم و صنعت، در گفت و گو با جماران با اشاره به مباحث مطرح شده درباره واردات خودروی برقی، خاطرنشان کرد: توسعه یا پیشرفت باید متوازن باشد و اگر متوازن پیش نرویم، در نهایت اقتصاد کلان کشور با چالش مواجه خواهد شد و در کنار آن مسائل فرهنگی و اجتماعی هم ایجاد می شود. همان طور که سال ۹۱ در اوج تحریم های مرحله اول حدود، ۱۱۰ هزار خودرو وارد کشور شد که تعداد زیادی از آنها، پورشه، بوگاتی و مازراتی بود. ممکن است برخی بپرسند مگر واردات مازراتی، ماشین به این ایمنی و شیکی، چه ضرری دارد! باید گفت در جامعه ای که تحت شدیدترین تنشهای اقتصادی و اختلاف طبقاتی قرار دارد آیا این راه حل خوبی است؟!
واردات خودروی برقی هیچ نفع اقتصادی برای کشور ندارد
وی با تاکید بر اینکه این اقدام تنش اجتماعی را بالا می برد و هیچ نفع اقتصادی هم برای کشور ندارد، افزود: کسی نمی تواند بگوید خودروی برقی چیز بدی است، اما قاطعانه باید گفت ضمن اینکه هیچ تناسبی با وضعیت حمل و نقل، آلودگی ها و شرایط اقتصادی و فرهنگی مردم کشور ما ندارد، برای این اقتصاد لوکس محسوب میشود و عموم مردم نمیتوانند آن را بخرند.
گزارشی از طرح گازسوزکردن خودروها ارائه شود
این کارشناس صنعت خودرو یادآور شد: طرح گاز سوز کردن خودروها را فراموش نکنیم، حرف قشنگی بود؛ اما چقدر در کشور اثرگذار شد! آیا گزارشی از آن بیرون آمد!؟ حتی بعضی کارشناسان هم گفتند باید ۳۰ درصد خودروها گازسوز می شد، چرا نکردید! مگر غیر از این است که مردم هزینه این طرح ها را دادند!؟ آیا این طرح توانست کمکی به آلایندگی ها کند!؟
واردات خودروی برقی، قیمت ها در کف بازار را بالا می برد
وی با بیان اینکه وقتی استانداردها را بالا می برند، بررسی آمارها نشان می دهد تعداد خودروهای فرسوده در حال استفاده بیشتر می شود، توضیح داد: کمک به کاهش آلایندگی زمانی می تواند معنی دار شود که فرض کنیم اگر یک میلیون خودرو برقی وارد کنیم، از سوی دیگر یک میلیون خودروی فرسوده از بازار کنار رود. در اینجا می توان گفت این اقدام باعث کاهش آلودگی می شود، اما وقتی یک میلیون خودروی برقی وارد می کنید، نه تنها از تعداد خودروهای فرسوده هم کاسته نمی شود، بلکه هر میزان تکنولوژی را بالا ببرید، قیمت کف بازار هم بالا می آید. مثلا وقتی پراید را حذف کردیم، چیزی جایگزین آن نشد. مردم ناچار شدند موتورسیکلت سوار شوند یا خودروی فرسوده ای که قبلا می خواستند کنار بگذارند را کنار نمی گذارند و آنها را بیشتر نگه می دارند، چرا که ارزش بیشتری پیدا کرده است.
خودروی برقی، مصرف سوخت کشور بالا برد
کاکایی با تاکید بر اینکه هیچ کسی مدعی نیست که خودروی برقی، بد است، اما در مجموع باعث صرفه جویی در مصرف سوخت نمی شود، اضافه کرد: با توجه به سبد سوخت نیروگاه های ما و افت انرژی که در سیستمهای انتقال آن وجود دارد، بر اساس برآوردی که انجام شده، مصرف انرژی در مجموع در خودروهای برقی بالاتر می رود. به جای اینکه موتوری در داخل شهر سوخت بسوزاند، این اقدام در نیروگاه های اطراف شهر انجام می شود. تنها این مزیتش است، اما در مجموع مصرف سوخت کشور را بالا می برد.
تامین برق خودروهای برقی، بحران مازوت سوزی در نیروگاه ها را تشدید می کند
این عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت یادآورشد: ما همواره در پاییز با مشکل مازوت سوزی در نیروگاه ها و ایجاد آلودگی در شهرهایمان مواجه هستیم، اگر مصرف برق افزایش یابد، روشن است که مازوت سوزی مان باید بیشتر شود. اگر تئوریک صحبت شود، گفته می شود آلایندگی خودروی برقی صفر است، اما وقتی مساله را به صورت کلی می بینیم باید پرسید که چه کسی گفته آلایندگی اش بهتر است و مصرف سوخت کشور را پایین می آورد.
مسئولان به معضل های بزرگ توجه نمی کنند و حرفهای قشنگ می زنند
به گفته کاکایی؛ با پول یک اتوبوس برقی، حداقل می توانند دو اتوبوس خوب روز بگیرند، این هم مهم است که با این اعتبار چه چیزهایی می توان جایگزین کرد. اکنون باید پرسید مثلا اگر ۱۰ هزار خودروی سواری نو وارد کنیم بهتر است، یا با همان اعتبار هزار اتوبوس دیزل خوب بخریم! مجموعا هر کدام تا چه میزان برای کشور موثرتر است. مسلما وقتی اتوبوس وارد کنیم، چون وضعیت حمل و نقل بهبود می یابد، در مجموع به نفع همه است. اکنون مساله این است که متاسفانه مسئولان به این معضل های بزرگ توجه نمی کنند و فقط حرفهای قشنگ می زنند.
ترافیک علت اصلی مصرف سوخت و آلایندگی است
نظام حمل و نقل عمومی توسعه یابد
وی تاکید کرد: آنچه که درباره خودروی برقی عنوان می شود ، فقط بازی با الفاظ خوب است، اما دست کم ۲۰ سال طول می کشد تا آن ناوگان جایگزین ناوگان فعلی شود. در حالی که اکنون مشکل اصلی کشور ما در رابطه با مصرف سوخت و آلایندگی، ترافیک سنگین ناشی از عدم توسعه یافتگی نظام حمل و نقل عمومی کشور شامل بار و مسافر و درون شهری و برون شهری است. از آنجا که نظام حمل و نقل ما فشل شده، این میزان خودروی سواری تک سرنشین داریم. روز به روز هم هزینه هایمان را بالا می برد.
شارژ خودروهای برقی چگونه تامین خواهد شد؟
کاکایی ادامه داد: گفته می شود حداقل قیمت این خودروهای برقی بین یک میلیارد و ۳۰۰ تا یک میلیارد و ۶۰۰ تومان خواهد بود، تصور کنید یک راننده تاکسی یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان پول داشته باشد و آن را بخرد. مسئولان توجه نمی کنند این تاکسی شبها باید کجا شارژ شود؟! رانندگان تاکسی ما که در برج ها زندگی نمی کنند! چگونه می خواهند آن را شارژ کنند، نیاز به پارکینگ مناسبی دارد. در همین مرحله هزینه ای به راننده تحمیل می شود. بعضی می گویند ما پارکینگ مرکزی ایجاد می کنیم تا شبها این خودروهای برقی را در آنجا پارک کنند. اما باید پرسید آیا این کار برای همه رانندگان میسر است! مگر می شود با هر مسافتی شب ماشین را در آن پارکینگ ها بگذارند و خودشان بدون ماشین به منزل برگردند!؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مگر این تاکسی چقدر در ماه درآمد ایجاد می کند، گفت: اگر همین یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان را در بانک سپرده کنند، با سود ۲۴ درصد ۳۶۰ میلیون تومان در سال و ۳۰ میلیون ماهانه درآمد خالص خواهند داشت. آیا می توان تصور کرد درآمد خالص یک تاکسی دار در ماه ۳۰ میلیون تومان است. بنابراین این کار، غیراقتصادی است. ارزان ترین خودروی برقی که به عنوان تاکسی می خواهند وارد کنند، را یک میلیارد و ۳۰۰ قیمت گذاری کرده اند. مردم پول ندارند نمی توانند سمند ۲۰ سال پیش را عوض کنند، هنوز که هنوز است «آر. دی» در تهران به عنوان تاکسی استفاده می شود، بعد می خواهیم با خودروی یک میلیارد و ۳۰۰ کدام مسیر را برویم و بیاییم!
وی گفت: اگر خیلی خوش بین باشیم، قرار است هتلهای ۵ ستاره یک سری خودروهایی برای پولدارهای کشور و توریستهای پولدار داشته باشند و با این خودرویی که دو برابر قیمت خودروی موجود است، مثلا مسیر تهران و فرودگاه را دو برابر قیمت حساب کنند.
کاکایی تاکید کرد: خودروی برقی خیلی هم شیک و خوب است، دستشان هم درد نکند، اما هیچ تناسبی با شرایط فعلی اقتصادی و نیازهای واقعی حمل و نقل و اقتصاد و محیط زیست ما ندارد. البته در حد آزمایشی و وارد کردن ۱۰ هزار خودرو می توانند انجام دهند و خودروی برقی را هم تجربه کنند. اما این سرگرمی ها نه راه حل مشکلات ما است و نه در شرایط فعلی کشور ما امکان پذیر است. برق مورد نیاز این خودرو ها را چگونه می خواهیم تامین کنیم! زیرساختهای لازم آن را نداریم. صرف تامین زیرساختها، مقادیر زیادی سرمایه گذاری می خواهد. فرض کنیم به اندازه کافی نیروگاه داریم و می خواهیم کابل کشی کنیم که شارژر مناسب بگذاریم، تامین همین زیرساخت هم هزینه زیادی لازم دارد.
هر جا کم می آورند، اسم مافیا را پیش می کشند
وی با انتقاد از مسئولانی که عنوان می کنند که مافیاها مانع واردات خودروهای برقی می شوند، گفت: کدام فشار! نتوانستند وارد کنند و بیهوده جنجال می کنند. مگر سال گذشته تمام نمایندگان عزمشان را برای واردات خودرو جزم نکردند! همه گونه مانع را برداشتند، کدام فشار و کدام مافیا مانع شد! علت اینکه به اندازه ۱۰۰ هزار خودروی وعده داده شده، وارد نکردند، این بود که در دنیا هم باید با در نظر داشتن ضابطه هایی در صف خرید بایستید. ضمن اینکه خرید خورو پول می خواهد، شما یک فشار عملیاتی نشان دهید که کسی جلوی واردات خودروی برقی را گرفته باشد. هر جا کم می آورند، اسم مافیا را پیش می کشند، بله همه جای دنیا دلال و بازرگان است و همه دنبال منافع خودشان هستند. اما وظیفه دولتها این است که سیاستها را به گونه ای هدایت کنند که منافع این گروه ها با منافع جامعه هم راستا شود.
کاکایی اظهارداشت: چه کسی مانع است! در شش ماه آخر سال گذشته که واردات خودروی برقی جزء اولویتهای درجه یک وزارت صمت بود. روشن کنند که چه مانع عملیاتی برای واردات خودروی برقی وجود دارد، شما که تعرفه های وارداتش را هم کاهش دادید! کسی برای خرید تاکسی در ایران یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون پول پول نمی دهد! گفتند وزارت نفت از محل صرفه جویی مصرف بنزین، ۱۰ هزار و ۵۰۰ دلار را پیش، پیش به این مساله اختصاص دهد. شاید گفته شود این مانع است. اما واقعیت این است که پول نیست.
به آنها که دلشان برای تولید مملکت می سوزد، «مافیا» اطلاق می کنند
این کارشناس صنعت خودرو خاطرنشان کرد: به جای اینکه با ارزهای خارج از کشورمان، قطعات صنعتی و تکنولوژی وارد کنیم، با چینی ها قراردادی بسته اند تا کالای نهایی وارد کنند! این اقدام اشتباهی است. وقتی می توانیم اتوبوس را در داخل تولید کنیم، چرا محصول نهایی را وارد می کنید؟ بعد هم به آنها که دلشان برای تولید این مملکت می سوزد، عنوان مافیا اطلاق می کنند. حمایت از تولید داخلی، عنوان مافیا گرفته است! مگر تولید داخل در اختیار دولت نیست، اگر کیفیتش ضعیف است، چرا درباره این صحبت نمی کنید که مافیایی وجود دارد که اجازه نمی دهد کیفیت این خودروها بالا رود. چرا این گونه صحبت می کنید! ما به عقلانیت ملی و توجه به منافع ملی نیاز داریم.
اینکه در این شرایط کشور، عده ای مرفه، پورشه یا خودروی برقی سوار شوند ، مشکل مملکت نیست
وی تاکید کرد: اینکه در این شرایط کشور، عده ای مرفه، پورشه یا خودروی برقی سوار شوند ، مشکل مملکت نیست. اکنون مشکل چیزهای دیگر است. ضمن اینکه هر میزان موانع را بردارید، چون اقتصاد ما جواب نمی دهد، این ماجرا با کندی پیش می رود، چون اقتصاد نمی چرخد.
کاکایی با بیان اینکه شاید واردات خودروی برقی در کوتاه مدت مقداری مردم را سرگرم کند، اما هیچ مشکلی از قیمت خودروها در کشور و مساله حمل و نقلمان حل نخواهد کرد، عنوان اظهار داشت: افزایش قیمتها به دلیل کاهش ارزش ریال است. با واردات ما نیز ارز را از کشورمان خارج می کنیم و هزینه ارزیمان بالا می رود و در ازای آن چیزی در کشور تولید نمی شود. بنابراین روند کاهش ارزش ریال و در نتیجه آن افزایش تورم ادامه می یابد.
آقایان چرا درباره مافیا آدرس غلط می دهند!
به گفته این استاد دانشگاه؛ خودروی ۱۰هزار دلاری را وارد کشور می کنند، حق و حقوق صددرصدی دولت را هم می دهند، قیمت خودرو ۲۰ هزار دلار می شود، با ۱۰درصد سود هم می فروشند به رقم ۲۲ هزار دلار می رسد. بعد این وارد کننده می خواهد این مبلغ را برای ادامه خریدهایش از کشور خارج کند، بنابراین ۲۲ هزار دلار از کشور خارج می کند. یعنی ۱۲ هزار دلار خالص از کشور خارج می شود. اگر ما ارتباطات عادی جهانی داشتیم و پولمان شفاف جابجا می شد، این هزینه ها برای کشور سنگین به حساب نمی آمد، اما اکنون برای صرف یک جابجایی پول، مبالغ بزرگی پورسانت داده می شود. مافیا آنجاست و نه اینجا. آقایان چرا درباره مافیا آدرس غلط می دهند!
کاکایی اضافه کرد: اگر قرار باشد اسم سودهایی را مافیایی بگذاریم، این سودها است که از مسیرهای غیرشفاف ارزهای صادراتی را تبدیل به کالا می کنیم و سود بزرگی به جیب دلالها و دور زنندگان تحریم ها روانه می شود و بعد از آنها تشکر هم می کنیم! باید بدانیم که مسیر جابجایی این رقم های درشت کاملا غیرشفاف است. ماجرای مافیا اینجاست.
۲۲۰
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902017